کنایه از صعوبت وسختی کار وحرکت می باشد.به کسی گویند که با ساده اندیشی وظاهرنگری بدون توجه به عمق وماهیت ،کاری را شروع کرده وبامشکل وسختی کار وراه مواجه شده وآه وفغان سردهد.
توضیح اینکه: ازابتدای کارآخررانگر.یا،دم شیراست به بازی مگیر.یا باج به شغال نمی دهد.
الهی!
کارآن دارد،که باتوکاری دارد.
یارآن دارد،که چون تو یاری دارد.
اوکه دردوجهان تورادارد،هرگز کی تورابگذارد!عجب آن است که،اوکه تورادارد،ازهمه زارترمی گذارد!
اوکه نیافت،به سبب نایافت می زارد.
اوکه یافت باری چرامی گذارد؟!
دربرآن که چون تویاری باشد،گرناله کند سیاهکاری باشد.
((خواجه عبدالله انصاری))
سلام دوستان عزیزامیر کبیر یکی ازبزرگ مردانی است که خدمات زیادی به فرهنگ وتمدن ایران زمین انجام داده است امیدوارم این بخش مورد توجه واقع بشه منتظر نظرات شما عزیزان هستم .
|
تقی خان امیرکبیر اهل فراهان است و دست پرورده خاندان قائم مقام فراهانی. فراهان همچون تفرش و آشتیان مجموعاً کانون واحد فرهنگ دیوانی و "اهل قلم" بود؛ ناحیه ای مستوفی پرور. چه بسیار دبیران و مستوفیان و وزیران از آن دیار برخاستند که در آن میان چند تنی به بزرگی شناخته شده، در تاریخ اثر برجسته گذارده اند. از این نظر میرزا تقی خان نماینده فرهنگ سیاسی همان سامان است.
|
ماه فرو ماند از جمال محمد
سرو نروید به اعتدال محمد
قدر فلک را کمال ومنزلتی نیست
در نظر قدر با کمال محمد
وعده دیدار هر کسی به قیامت
لیله اسری شب وصال محمد
آدم و نوح و خلیل و موسی وعیسی
آمده مجموع در ظلال محمد
عرصه گیتی مجال همت او نیست
روز قیامت نگر مجال محمد
و آنهمه پیرایه بسته جنت فردوس
بو که قبولش کند بلال محمد
شمس و قمر در زمین حشر نتابد
نور نتابد مگر جمال محمد
همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد
تا بدهد بوسه بر نعال محمد
شاید اگر آفتاب و ماه نتابد
پیش دو ابروی چون هلال محمد
چشم مرا تا بخواب دید جمالش
خواب نمیگیرد از خیال محمد
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی
عشق محمد بس است و آل محمد
((سعدی))
ای قوم به حج رفته کجایید، کجایید.: :.معشوق همینجاست بیایید، بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار.: :.در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گر صورت بی صورت معشوق ببینید.: :.هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید.: :.یکبار ازین خانه برین بام برآیید
آن خانه لطیفست، نشانهاش بگفتید.: :.از خواجه آن خانه نشانی بنمایید
یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدیت.: :.یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
با این همه آن رنج شما گنج شما باد.: :.افسوس که بر گنج شما پرده شمایید
((مولوی))
می گفت تو مزدت را بگیر چکارداری که کار دیر تمام میشه یا زود،فایده دارد یا ندارد.آنجا که وجدان کاری حاکم نباشد وکسی مسئولیّتی احساس نکند.منسوب به حاج میرزا آغاسی وزیر محمد شاه قاجار می باشد او که به حفر چاه وقنات علاقه ای وافر داشت هرروز صبح به مقنّی ها سرمی زد وکارهاراسرکشی می کرد.درمحلّ قناتی،برای دومّین بار مقنّی گفت،آقا آب این زمین پائین است وهرچه می کنیم در نمی آید.حاجی جواب داد اگر آب درنمی آد،نون توکه درمی آد
اشاره براهمیت وحیاتی بودن آب یکی از عناصر ((عنصرهای))چهارگانه حیات وتوصیه برای آلوده نکردن وپاک ومنزّه نگهداشتن،آبهاازسرچشمه هاتاشرب ونوش است.آب وخاک،بادوآتش درقدیم به عنوان((عناصر اربعهءحیات))مورداحترام بوده است وبرای بعضی فرشته ای هم قائل بوده اند.
(( وَمِنَ اَلماعِ کُلّ شیءِحَیّ))