هدهدخوش خبر

با سلام خدمت شما بازدیدکننده گرامی . لطفا برای هرچه بهتر شدن مطالب این وبلاگ ، مارا از نظرات و پیشنهادات خودبهره مند کنید.

هدهدخوش خبر

با سلام خدمت شما بازدیدکننده گرامی . لطفا برای هرچه بهتر شدن مطالب این وبلاگ ، مارا از نظرات و پیشنهادات خودبهره مند کنید.

رسم دنیا

هر وقت کسی به دنیا میاد گریه میکنه پیش خودم میگم 

آیا میدونه قراره توچجور دنیایی زندگی کنه که این طور اشک میرزه 


بعد به خودم میگم اگرم بدونه هرچی بزرگتر بشه همه چیز یادش میره 


واونم یکی میشه مثل بقیه آدما 

                                                                                   ((این رسم دنیاست))


وبازوقتی کسی از دنیا میره همه خانواده ودوستانش ناراحت میشن وگریه میکنن


پیش خودم میگم آیا اونا برای اون مرحوم گریه میکنن یا برای آخر وعاقبت کار خودشون 


که کی قرار اجل سراغشون بیاد وتوی اون دنیا چی قرارسرشون بیاد

                                                                                    ((این رسم دنیاست))

بعضی وقتها!!

بعضی وقتها اینقدردلم میگیره که حتی بغض وگریه های شبونه هم دردی ازم دوا نمیکنه 

همش دنبال یه هم صحبت میگردم تا بتونم تنهاییم ودرکنار اون سرکنم

خوب که اطرافم ونگاه میکنم میبینم اطرافم پرازآشنا ودوسته

ولی هیچ کدوم نمیتونن به درد دلای من گوش بدن 

ودردی ازمن دوا کنن

سردرگم وحیرون به دنبال راه حل میگردم

یه وقت به خودم میام میبینم دارم بایکی حرف میزنم وگریه میکنم 

حس میکنم کسی روی سرم دست میکشه ومیگه :

غصه نخور همه چیز درست میشه بنده دلشکسته من 

شاید همه اینا خیال باشه ولی بعضی وقتا واقعا میشه حضور خداروکنارخودمون حس کرد 




چرا؟

برخی اوقات آدمهایی سر راهمان سبز میشوند که ظاهرشان باباطنشان یکی نیست

وما به راحتی گول ظاهرشان را میخوریم وبه راحتی بازیچه قرار میگیریم 

ووقتی به خود می آییم که کار ازکار گذشته است 

حسابی درمنجلاب این رابطه گرفتار شده ایم

تازه گرفتاریهایمان شروع شده است 

مدام میگوییم :چرا من؟چرا بهم نارو زد ؟مگه من باهاش چیکار کرده بودم ؟چه خطائی از من سر زد ؟

وهزارتا چرای دیگه که شاید تا آخر عمرمونم نتونیم براشون جواب پیدا کنیم .

ولی همیشه یه چیز آروممون میکنه اونم این که هر دستی بدی همون دست پس میگیری !!

دل نوشته ای به خدا

بارالهی به گذشته ام که مینگرم شادیها وغمهائی را میبینم که با آنها  آزموده شدم 

واز خود میپرسم آیا موفق بوده ام وازاین آزمون سربلند بیرون آمده ام 

وگاه افسوس میخورم که ای کاش بهتر عمل میکردم 

ای کاش درآن لحظه حضور داشتم 

ولی بعد باخود میگویم تاکی زندگیم رابا این ای کاشها سپری کنم

من کسی را دارم که جبران تمام نداشته ها یم است 

واین من هستم که قدرناشناسی میکنم 

پس تورامیخوانم وثنایت میکنم ای بزرگترین باشد تادرمسیر پرپیچ وخم زندگی 

ودرناملایمات خیالم ازهرجهت آسوده باشد.