هدهدخوش خبر

با سلام خدمت شما بازدیدکننده گرامی . لطفا برای هرچه بهتر شدن مطالب این وبلاگ ، مارا از نظرات و پیشنهادات خودبهره مند کنید.

هدهدخوش خبر

با سلام خدمت شما بازدیدکننده گرامی . لطفا برای هرچه بهتر شدن مطالب این وبلاگ ، مارا از نظرات و پیشنهادات خودبهره مند کنید.

عشق

مجنون شتر تازه زائیده ای را سوار شد تا به خانه معشوقش برود ،در میانه راه فکر لیلی ذهنش را درگیر کرد واز حیوان غافل شد ومهار شتر از دستش رها شد وحیوان به عشق فرزندش به سمت خانه بازگشت،مجنون تا به خود آمد خود را در طویله یافت،ومجنون به جای این که به منزل لیلی برسد در طویله بود.

دوباره حیوان را به سمت منزل لیلی حرکت داد ولی دوباره همان اتفاق تکرار شد .این کار چندین بار تکرار شد.

     همچو مجنون در تنازع باشتر       گه شتر چربیدوگه مجنون حر

     یکدم ارمجنون زخودغافل شدی     ناقه گردیدی وواپس آمدی

درنهایت مجنون خود را از روی شتر پائین پریدوگفت:

     ای ناقه چوهردوعاشقیم         مادوضدپس همراه نا لایقیم

من عاشقم تونیزعاشقی،من عاشق لیلی هستم ودرهوای لیلی میسوزم،توعاشق بچه ات هستی وبرای دیدار اوبیتابی میکنی.همراهی ما با یکدیگر غیر ممکن است .

    عشق مولا کی کم ازلیلاستی        بنده بودن بهراووالاستی

نظرات 1 + ارسال نظر
رضا 12 اسفند 1391 ساعت 19:40

انتخابهای خیلی خوبی داشتی برای مطالب

منتظر مطالب بیشتری از شما هستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد